تقاضای کمک زن ۷۰ ساله از پلیس | میخواهم ازدواج کنم اما فرزندانم اجازه نمیدهند | از تنهایی میترسم
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۰۴۹۹۸
به گزارش همشهری آنلاین، اینها بخشی از اظهارات زن ۷۰ ساله ای است که سفره درددلهایش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گشوده بود. این زن که با بغضی ترکیده، چون ابر بهاری اشک می ریخت، با بیان این که فرزندانم فقط به خاطر حرف مردم و حفظ آبروی خودشان مرا در تنهایی مرگبار قفس منزلم نگهداری می کنند، درباره سرگذشت خود گفت: مادرم بعد از این که مرا به دنیا آورد، از دنیا رفت و من از نخستین روز تولد بی مادر شدم اما گویی روزگار همچنان با من سرناسازگاری داشت چرا که در ۷ سالگی پدرم را هم از دست دادم و کودکی یتیم شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عمویم به خاطر دلسوزی مرا نزد خودش برد و بزرگم کرد تا این که در ۱۵ سالگی با پسرعمه ام ازدواج کردم و صاحب ۳ دختر و ۴ پسر شدم. همسرم راننده خودروهای سنگین بود و بار ترانزیتی به کشورهای همسایه می برد. با وجود این، باز هم سرنوشت شوم من خودنمایی کرد و زمانی که ۳۰ سال بیشتر نداشتم، شوهرم نیز در یک سانحه تصادف جاده ای قطع نخاع و زمینگیر شد. من هم با پس اندازها و پول دیه منزلی خریدم و آن را به نام «بیژن» سند زدم اما او ۳ سال بعد از دنیا رفت و من تنها ماندم.
به خاطر چهره و ظاهر زیبایی که از آن برخوردار بودم، خواستگاران زیادی داشتم ولی برای آن که فرزندانم تحقیر نشوند ازدواج نکردم و به مراقبت و تربیت آن ها پرداختم تا این که همه آن ها سروسامان گرفتند و به دنبال تقدیر خودشان رفتند و من صاحب نوه های زیبایی شدم.
فرزندانم به مدارج بالایی رسیدند و موقعیت های اجتماعی خوبی پیدا کردند. در این شرایط من هم در یک کارخانه تولیدی مشغول کار شدم ولی فرزندانم اجازه ندادند کار کنم چرا که هرکدام از آن ها به خاطر موقعیت اجتماعی خودشان، این رفتار مرا موجب سرشکستگی می دانستند.
روزها به همین ترتیب گذشت تا این که از ۱۵ سال قبل ترس از تنهایی به سراغم آمد. شب ها تا صبح بیدار می ماندم و از این تنهایی وحشت داشتم. فرزندانم نه خودشان نزد من می آمدند و نه اجازه ساخت و ساز می دادند تا برای خودم مستاجری بیاورم و از این تنهایی رها شوم چرا که مدعی بودند منزل ارثیه پدرشان است و به همه تعلق دارد.
بالاخره در این وضعیت حدود ۳ سال قبل با یک بازنشسته نظامی که به خواستگاریام آمد ازدواج کردم. «شهریار» هم از تنهایی رنج می برد و فرزندانش او را برای ازدواج با من یاری می کردند. قرار شد «شهریار» به منزل من بیاید و در کنار هم زندگی کنیم. فرزندان او هر روز به ما سر می زدند و من هم از این که همدمی پیدا کردم خیلی خوشحال بودم اما فرزندانم از این موضوع به شدت ناراحت شدند و مدام مرا تهدید می کردند و با انواع و اقسام تهمت های ناروا آزارم می دادند.
آن ها معتقد بودند که هنگام پیری قصد دارم آن ها را رسوا کنم! و به همین دلیل شرایط زندگی را برایم دشوار می کردند تا جایی که به منزلم می آمدند و «شهریار» را هم تهدید می کردند. کار به جایی رسید که نه تنها مرا از خانه بیرون انداختند بلکه شوهرم را نیز چند بار کتک زدند. فرزندان «شهریار» که شرایط را این گونه دیدند به دنبال پدرشان آمدند و او را با خودشان بردند.
از آن روز به بعد من خیلی برای پیدا کردن «شهریار» به جست وجو پرداختم اما تلاش هایم بی نتیجه ماند. فرزندان «شهریار» که می ترسیدند بلایی به سر پدرشان بیاید او را به مکان نامعلومی انتقال دادند و من دیگر نتوانستم او را پیدا کنم. دوباره تنهایی به سراغم آمد و فرزندانم باز هم مرا رها کردند.
در این روزها زمین خوردم و دستم شکست اما هیچ کس خبری نداشت تا این که یکی از همسایگانم متوجه ماجرا شد و مرا به بیمارستان رساند چرا که من زنی بیسواد هستم و نمی توانستم شماره تلفن فرزندانم را بگیرم. آن ها بعد از این ماجرا مرا نوبتی به خانه خودشان بردند ولی دچار مشکل شدند و به ناچار مرا به خانه ام بازگرداندند. اگرچه دوست دارم در خانه خودم باشم ولی از تنهایی می ترسم و آن ها هم درک نمی کنند که حدود ۴۰ سال تنهایی یعنی چه!
به دستور سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای در این باره در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
کد خبر 736498 منبع: خراسان برچسبها ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ازدواج طلاق خانواده حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۰۴۹۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه تقاضای افزایش حقوق بدهیم؟ ( 12 توصیه کاربردی)
سواد زندگی؛ توسعه توانمندیهای فردی؛ مریم طرزی- اگر میخواهید بدانید که چگونه درخواست افزایش حقوق کنید، راز آن برنامهریزی و اعتماد به نفس است. بسیاری این کار برای شان سخت است و البته حق هم دارند. نمی توان انکار کرد که کار ساده ای نیست، موقعیت دشواری است و همواره این احتمال وجود دارد که پاسخ منفی دریافت کنید. با این حال، مانند خیلی چیزهای دیگر در زندگی، برای محقق شدنش باید ریسک کرد.
اولین قدم این راه همیشه بررسی روند حقوق و دستمزد در بخشی است که در آن کار می کنید. علاوه بر این، اطلاع از سلامت مالی شرکتی که در آن کار می کنید نیز عنصری تعیین کننده است. پس از آن، تنها چیزی که باقی می ماند این است که یک استراتژی خوب برای دستیابی به آن میزان افزایش حقوق ترسیم کنیم.
کوشیده ایم در این متن تمام توصیه ها را به طور مفصل شرح دهیم تا احتمال موفقیت شما بالاتر رود.
متن کامل را در سواد زندگی بخوانید (اینجا)
_____________________
درس های دیگری در سواد زندگی
مدرسه آموزشهای دانش پایه و کاربردی عصر ایران
*شگرد "قصد متناقض" یا چگونه با درآغوش گرفتنِ مشکلات بر آنها چیره شویم؟
*صبر و انتظار را از نو بیاموزیم (+6 تکنیک برای پرورش صبر)
*5 فضیلت بی حوصلگی!
*خوشبختی چیست و چگونه به دست میآید؟ (+ توصیه هایی برای خوشبخت بودن)
*« ترازوی رنج و معنا » چگونه عمل می کند؟
*چگونه در لحظه زندگی کنیم (+ تمرین هایی برای ذهن آگاهی)
*اصرار بر حال خوب همیشه خوب نیست؛ حال بدمان را بپذیریم
*احساس مسؤولیت مان را کم کنیم!
*گاهی وقتها هیچ کاری نکنید: هنر "بی عملی"
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@
کانال عصر ایران در تلگرام